صدای نقارهخانه حرم بانوی کرامت بعد از ۶ سال
- ۳ نظر
- ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۲
آقا جان امام رضا ...
الهی من فدات شم ... الهی من فدای خاک پات شم
خودت که جای خود داری ... الهی فدای تک تک کبوترات شم
کفشداریهات هم برای من بهشته ... فدای خاک پای زائرات شم
خانه پیرزن ته کوچه
پشت یک تیر برق چوبی بود
پشت فریاد های گل کوچک
واقعا روزهای خوبی بود
پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر
منتظر بود در زدن ها را
دم در می نشست و با لبخند
جفت میکرد آمدنها را
دل نوشته یک دختر گمیشانی(اهل سنت) به کریمه اهل بیت سلام الله علیها:
" سلام بر حضرت معصومه، سلام بر برادر بزرگوار ایشان امام رضا علیه السلام و بر مادر بزرگوارش فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر اسلام
من یک دختر ترکمن هستم با هزار امید و آرزو و لی بیشتر آرزوهایم مربوط به خودم نیست.
دوست دارم در محیطی که زندگی می کنم بهترین محیط برای من و دیگر دختران گمیشانی باشد .
بزرگترین دغدغه من بیکاری جوانان منطقه است که باعث می شود به سراغ اعتیاد و تباهی بروند ، اگر شرایط اشتغال در گمیشان فراهم شود جلوی اعتیاد و تباهی و فساد در منطقه گرفته خواهد شد
ای حضرت معصومه من شما را ضامن می گیرم که ما دختران را یاری کنید تا برای جامعه و خانواده خود بهترین باشیم . "
یک پنجره و یک دنیا خاطره و حرف ...
* چه کسی این جا را «پنجره فولاد » کرد؟
* پنجره های دیگر حرم
برای رسیدن به جواب این سئوالها کلیک نمائید:
دانلود شعر خوانی محضر رهبر معظم انقلاب توسط شاعر توانا « فاطمه نانیزاد »
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هر کس میان صحن حرم راه میرود
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه روز اول ذی القعده کامل می شود
بارها سر در میارد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود
گوئیا شان نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل می شود