طاقت نداشت ...
- ۱۴ نظر
- ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۷
مگر که پاسخ این "اشفعی لنا" بدهی
دریافت (دانلود) کلیپ زیبای عمهی سادات
حجم: 11.3 مگابایت
پ.ن: رفقا برای شفای مادرم دعا کنید امروز عمل جراحی دارند
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را ... نمی دانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات می لرزد
«هزار نکتهء باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات می لرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تن محکمات می لرزد
کنون نهاده علی سر، به روی شانهء در
و روی گونهء او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر
میان مشک سواری، فرات می لرزد
سپس سوار می افتد، تو می رسی از راه
که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد
و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر دعای سمات می لرزد ... (شعر: سید حمید رضا برقعی)
نه جسارت نمی کنم اما
گاه من را خطاب کن بانو
چیزی از دیگران نمیخواهم
تو مرا انتخاب کن بانو
در کنار تو قطرهام اما
تو مرا رهسپار دریا کن
در کنار تو ذرهام اما
تو مرا آفتاب کن بانو
دل به هر سو که میرود بسته است
دیگر از دست خویش هم خسته است
صورتـــــــی زردِ زرد
چشمهای ورم کرده و پُر زِ اشک
تپش ِ این قلبی که نمیدانم بدون ِ تو چطور اینقدر زیاد میزند
تب ِ بالا
و
درد ...
چند روز ِ بعد
آزمایشهایم را که نگاهی کرد
گفت: به گمانم
تو در این هوا دنبال ِ هوای ِ کس دیگری هستی !
خونت چیزی کم دارد ...
حرم تجویز کرد
خدا کند نسخهام ؛
رد نشود
گمانم
این روزها
همه مان کم داریم؛ کمبود ِ تو ... !
آقا جان امام رضا ...
الهی من فدات شم ... الهی من فدای خاک پات شم
خودت که جای خود داری ... الهی فدای تک تک کبوترات شم
کفشداریهات هم برای من بهشته ... فدای خاک پای زائرات شم