مهر تو ...
شاعر : علیاکبر لطیفیان
حرم امن تو کافی است هراسان
شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزهی
چشمانت
تا که آباد کنی خانهی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی
آتشـدان است
خارج از دست خلیل است، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته
شود
از تو داریم پس این مزرعهی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او
بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقرهی ایوان شده را
به درخانهی تو بسته و
وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت
نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر
پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی،
امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساختهای دور ضریح
کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را
میبینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
جلوهای کردی و زهرای پر از
جذبهی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را