مگر که باز تو امضای کربلا بدهی ...
گیله مرد |
دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ |
۶ نظر
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرامریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خدا کند به من بی پناه جا بدهی
امشب نائب الزیارهتان هستم به رسم ادب ... اگر قبول افتد ...
ادامه شعر ...
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این «اشفعی لنا» بدهی
تو آمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی، رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم