ببخش از اینکه گفتم عاشقونه ...
گیله مرد |
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۹ ق.ظ |
۵ نظر
دلم - شاید یکی از کفتراتون -
حسابی خو گرفته با هواتون
شبا وقتی که می بندن درارو
دلم می مونه تو صحن و سراتون
یه عمره عاشقونه هر شب و روز
توی شادی و غم کردم صداتون
صُبا گفتم : سلام ، خورشید بانو !
شبا گفتم : سلام ، مهتاب خاتون !
ببخش از اینکه گفتم عاشقونه
نه خانم ، ما کجا و عاشقاتون ؟
سر راه حرم گاهی اگر چه
دوتا شاخه غزل چیدم براتون...
همه ش تقصیر خوبیتونه خانم
که کرده ما بَدارم مبتلاتون
همیشه درد دل کردیم و رفتیم
نشد با ما بگید از ماجراتون
اگر چه ؛ تو دلا می پیچه گاهی
مناجات رضا جانم رضا تون
وَ یا بین صدای ندبه خونا
صدای ناله ی آقا بیاتون
یه عمره سائلم اما یه بارم
شما چیزی بخواین از این گداتون
مگه تا کی قراره زنده باشم
بیام تا کی بگم جونم فداتون ؟
چی می شه زیر پاهاتون بشم خاک
منی که عمریه پایین پاتون ...
شعر: حسن بیاتانی (پاییز 87)
عکس: خانم ص.خلج (سپهرا)