دل من باز گرفته به حرم میآید ...
گیله مرد |
شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۱ ق.ظ |
۵ نظر
دل من باز گرفته به حرم میآید
درد دلهاست که از چشم ترم میآید
باز هم پیش ضریح تو نشستم با اشک
لطف تو باز فقط در نظرم میآید
درهمه زندگی از بیتو شدن میترسم
که اگر دست نگیری به سرم میآید
کاش آن لحظهی پر غصه به دادم برسی
آه آن لحظه که وقت سفرم میآید...
زائری بود که هر روز حرم میآمد
چقدر پیش تو بوی پدرم میآید
میروم از حرمت حس من این است انگار
که کسی تا دم در پشت سرم میآید
شعر میخواند و میگرید و میگریاند
طبع من باز هم از سمت حرم میآید( شعر از سید محمد رضا شرافت )
(عکس از خانم ا.عظیمی)