شکر خدا دوباره شدم زائر شما ...
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا
شکر خدا دوباره شدم زائر شما
بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم
دل را چه می برد طرف مشهد الرضا
- ۰ نظر
- ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۸
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا
شکر خدا دوباره شدم زائر شما
بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم
دل را چه می برد طرف مشهد الرضا
ما مرده ایم و تو نفست مرده زنده کن
پس واجب است این که مسیحای ما شوی...
تو خانمی و جلوه بالای هر سری
اصلا عجیب نیست که آقای ما شوی...
تو آمدی که با برکات نسیمی ات
روزی یا امام رضاهای ما شوی...
رفتم به شهر سبز غزل پا به پای عشق
پر شد دوباره حجم شبم از هوای عشق
اینجا جنون فاصله بیداد میکند
ای اعتبار حرمت بیانتهای عشق
شبی دل شسته بودم در زلال ربنا اینجا
که عطری در صدایم ریخت بانگی آشنا اینجا
شبی زیبا، شبی پوشانده بودم قامت دل را
لباسی سبزتر از مخمل سبز دعا اینجا
سپیده، آسمان و خاک اینجا جذبهای دارد
که با سر میدود خورشید هم از طوس تا اینجا
چشمان تو برهم زده بازار جنان را
پیغمبری آموخته موسای شبان را
آشوب به پا کن همهی شهر به گوشند
یا شور بزن یا بدران جامه دران را
بازار قم از نقل لبت رو به کسادی است
بیچاره نکن حاج حسین و پسران را