قصههای حرم ...
- ۵ نظر
- ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۵
طبق درخواست بنده از برخی شعرای ارزشی کشورمون بابت سرودن چند بیت شعر یا دلنوشته از خادمین و کفشداران حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛ اولین بزرگواری که به این درخواست لبیک گفتند: سرکار خانم زهرا آراستهنیا بودند که بدینوسیله از ایشان تقدیر و تشکر میکنم."اجرشان با خودِ بی بی"
پ.ن: دوستانی که دلنوشته، دو بیتی و یا سرودهای وصف حال زوار، خادمین و کفشداران حرم مطهر کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) دارند، به دیده منت، اجرشان با شفیعهی محشر
خیلی خیلی آرام بر میدارمش...
چقدر خاکیست...
کنار این طرفش انگار شکاف خورده
آنقدر که گرد و خاک نشسته و تمیزش نکردم
حسابی سیاه شده
نگاهش کن تو را به خدا، چقدر سفید بود و حالا...
حالا انگار فقط باید اینجا تحویلش بدهم
راه دیگری نیست، غیر از اینجا کسی تَره هم برایش خرد نمیکند
اما اینجا نمیدانم چرا ولی خیلی با عزت میگیرند
انگار الماس میگیرند... با احترام... با التماس دعا...
دلم را گفتم ...
وقتی دادمش به دلداریها و رفتم سمت ضریح ... (در ادامه مطلب ...)
حالا تمام دغدغهام این شده حسین
این اربعین، کرب و بلا میبری مرا ؟
-----------------------------------
پ.ن: دخیلکِ یا سیده معصومه (سلام الله علیها)
می دانم دوشنبهها
هوایم را جور دیگری داری ...
هَذَا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُمَا وَ بِاسْمِکُمَا وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفُکُمَا فَأَضِیفَانِی وَ أَحْسِنَا ضِیَافَتِیدوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرامریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خدا کند به من بی پناه جا بدهی
امشب نائب الزیارهتان هستم به رسم ادب ... اگر قبول افتد ...
ادامه شعر ...
جــــایـــی کــــه کوه خضر به زحمت بایستد
شــــاعـــر چـــگـــونـه پیش تو راحت بایستد
نـــزدیـک میشوم به تـو، چیزی نمانده است
قـــلــبـــم از اشـــتــــیــــاق زیــــارت بایستد
بــانــو ســـلام کــــاش زمان با همین سلام
در آســــتـــانــــه در ســــاعـــت بـــایــسـتد
و گـــردش نـــگـــاه تـــــو در بـــیـــن زائـــران
روی مــن، ایـــن فــتـــاده بــه لکنت، بایستد
ادامه این شعر زیبا در ...چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظهی پرواز میشود