کبوتر حرمت شد ...
گیله مرد |
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ب.ظ |
۴ نظر
شعر از خانم وحیده گرجی
عکس از خانم ص. خلج
کبوتر حرمت شد دل زمینگیرم
کشید پای تو را آسمان به تقدیرم
رواقهای تو را پر کشیده ام بانو
بجز حریم تو از هر چه آسمان سیرم
توان دیدن خورشید کار هر کس نیست
ولی نگاه از آن بارگه نمی گیرم
تو نبض زندگیم را به دست خود داری
مسلم است که با رفتن تو می میرم
مدینه قسمت پرواز من نخواهد شد
چرا که با قفس خود هنوز درگیرم
کنار پنجره های ضریح تو هر بار
بقیع می روم آنجا قرار می گیرم
خدا نخواست که پابند نامه ها بشوم
گره زده ست ضریح تو را به تقدیرم
سلام علیکم
عید قربان بر شما بزرگوار مبارک
عاقبتتون بخیر به حق ابوتراب